روزی حضرت امام موسی کاظم (ع) از کوچه‌ای به همراه یاران خود میگذشت که ناگهان یهودی بد دهنی شروع کرد به ایشان ناسزا گفتن. یاران خشمگین شده و قصد کردند جواب آن مرد را با خشونت دهند لذا حضرت مانع شدند و به یاران خود فرمودند خشم خود را فرو خورید و او را به حال خویش وا گذارید مدتی گذشت و هر روز کار آن یهودی شده بود ناسزا گویی به حضرت امام موسی کاظم (ع) و دیدن لبخند ایشان از طرف آن مرد همین امر باعث شد آن یهودی مسلمان شده و به دین مبین اسلام بگراید.

آنچه در بالا ذکر شد از این بابت است که عرض میکنم:
مدتی بود بنده قید وبلاگ و وبلاگ نویسی را زده بودم تا اینکه پس از مراجعه به وبلاگم آن هم بعد از یکسال فهمیدم آدم ابلهی مدام به وبلاگ اینجانب سرک کشیده و از باب اینکه این وبلاگ جایی برای درد دل با امام عصر مهدی صاحب زمان میباشد بنده را مورد تاخت و تاز هتاکی های خویش قرار دادند که کاش به همین جا ختم میشد و هر چه فریاد داشت بر سر من میزد نمیخواهم به تفصیل شرح دهم ولی ذکر همین نکته بس که شما بدانید، افرادی در پارسی بلاگ رفت و آمد می کنند که نه تنها با محبان اهل بیت دشمنند بلکه با خود ایشان نیز سر ستیز دارند.

پاورقی 1 : وبلاگ درست نکنید یا اگر اینکار را کردید در برابر مطالب آن مسئولید حتی پیامهایی که برایتان ارسال میشود. کنایه‌ای به خودم که ایکاش زودتر فهمیده بودم و آن مطلب سخیف را زودتر از دامنه پیامهای وبلاگم پاک میکردم.

پاورقی 2 : مدیران محترم پارسی بلاگ ! شما هم در مورد نظارت بر مطالب سایت و تحت تعقیب قرار دادن افراد خاطی مسئولید.

حرف آخر : یا اباصالح المهدی یاریم نما تا با تمام توان به بیخردان منکر تو ثابت کنم که تو هستی و خواهی آمد.

مطلب بعدی :
اثبات علمی طول عمر و کشف ژن طول عمر ( ارتباط طول عمر حضرت مهدی (عج) با علم )